شناخت انسان و چگونگی ارتقای روان او همیشه دغدغه مهمی برای من بوده است؛ چرا که معتقدم انسان سرشار از پتانسیلهای بالقوهای است که به خاطر بازیها و تعارضات درون روانشناختیاش به اجبار به سراغ فعلیت بخشیدن به آن نرفته است. این تعارضات درون روانشناختی به مرور روزهای تحول، خود را با بیماریهایی به عنوان هشدار نشان میدهند، همانگونه که جسم ما سرما میخورد، روان ما نیز سرما میخورد! بیماری یک امر تحمیلی و غیر ارادیست، بنابراین برای درمان آن نیاز به حضور متخصص درمان آن است؛ از این رو من مسیر حرفهای درمانگر شدن را از کارشناسی روانشناسی، در دانشگاه فردوسی مشهد شروع کردم. بلافاصله بعد از اتمام کارشناسی وارد مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در همان دانشگاه شدم و پس از آن به دنبال گرفتن تخصص، رشته روانشناسی سلامت را در دانشگاه تهران در مقطع دکتری تخصصی سپری کردم. تا به امروز چندین رویکرد رواندرمانی را مطالعه کردهام و بعضی از آنها را تا درجه پیشرفته طی نمودهام. امروزه با رویکرد یکپارچهنگر مبتنی بر روندی تحلیلی و پارادوکس درمانی مبتنی بر PTC، مسیر درمان را برای مراجع خود پیش میبرم و تمرکز من بر روی بیماریهای هیجانی از قبیل انواع اضطراب، انواع استرس، انواع وسواس، انواع مشکلات خلقی و ویژگیهای مشکلساز شخصیت است. بنده این موارد را هم در قالب رواندرمانی فردی و هم رواندرمانی زوج یا همان زوج درمانی، میبینم.